محل تبلیغات شما
امروز دوشنبه هم مدارس تعطیل شدند  .دیشب  آموزگار بسیار مهربانشون تو گروه مامانا تو فضای مجازی گفته بودن که حالا که بازم تعطیله یه کم تکلیف میگم تو خونه انجام بدن و دوشنبه بیارن.البته من باز هم به نیکان نگفتم تا نیکان تکالیفش رو انجام داد،شامش رو دادم بعدش بهش گفتم که خوشحال شد.منم دیگه ناراحت نبودم اما دیروز به شدت مشغله داشتم.ظهر هنوز ده دقیقه استراحت نکرده بودم که وقت رفتن به سالن بدمینتون شد و نیکان رو بردم .وقتی برگشتیم برای شام که غذا داشتیم اما برای ناهار امروز قرمه سبزی گذاشتم و برنج هم خیس کردم و یه ساعت بعد دم کردم.تو این فاصله هم نیکان تکالیفش رو انجام داد.

آنه خواهر زاده ام(که مامانش بستری شده) زنگ زد و گفتم بیاد خونه ی ما که دیر اومد حدود ده شب  و از برنج تازه دم و قرمه سبزی بهش دادم.خواهرم که بستریه خیلی وقتمو گرفت با اس ام اس ،به طور کلی چندتاکار همزمان خیلی سختمه مخصوصا که خواهرم زیاد مدل افسرده هاست و خیلی ناامید و همیشه از همه ی روز و روزگار شاکی و صحبت کردن باهاش خیلی انرژی منفی ب آدم میده و دیگه اعصاب معصاب برای آدم نمی مونه ،از طرفی دلم براش می سوزه و میگم خب حالا همدردی کمترین کاریه که می تونم براش انجام بدم

سوپ هم مخصوص پختم تا امروز ببرم برای خواهرم تو بیمارستان

نیکان رو قانع کردم کلاس بدمینتون تا پایان آذر کافیه چون واقعا وقتم رو می گیره و باباش از این وضعیت ناراضیه .به طور کلی باباش دوس داره همه ی وقت که ایشون منزل هستند منهم منزل باشم و معتقدند که نیکان و مامانش به خاطر بدمینتون استراحت کافی ندارند.به حرفاش فکر کردم دیدم خب راست میگه اما من راضی بودم خسته بشم بچه بره کلاس ولی اینجوری بچه فرصت نمی کنه گیتار تمرین کنه
البته اگه بخواد سیم ثانیه تکالیفش رو انجام میده و کلاس هم میره و برمی گرده و گیتار هم تمرین می کنه اما امانامان از شبکه ی ورزش و شبکه سه که اینهمه فوتبال و ورزش های دیگه دارن و نیکان هم متاسفانه از جلوی تی وی پا نمیشه تا اینکه همونجا خوابش ببره و علاوه براین صدای تی وی هم که با اینکه خیلی کم می کنه ولی ما پدر و مادر خسته رو خسته تر می کنه چون باعث میشه خوابمون نبره حتی نیم ساعت و استراحت نداریم.

به هرحال نیکان رو متقاعد کردم کلاس بدمینتون یا ژیمناستیک تابستون ببرمش ولی مطمئنم روزی نیم ساعت هم حوصله نمی کنه گیتارش رو تمرین کنه ،می دونید آخه تی وی و تماشای فوتبال و کشتی و والیبال و .خیلی مهم تره

دوسه روزه همش سردرد دارم.دیروز صبح دوتا کدئین باهم خوردم و طول کشید تا خوب شم.عصر خوب بودم اما ساعت حدود ده و نیم شب بازم سردرد اومد سراغم و دوباره دوتا کدئین باهم انداختم بالا.فکر کنم از خستگی و فشردگی کارام اینجور میشم.امروز هم سردرد دارم.

از مطب زنگ زدن گفتن دندون روکشت آماده ست ولی اصلا وقت نکردم این چند روز که برم و روکش رو برام بذاره و برای اون یکی دندونهام هم اصلا فرصت نمی کنم برم.البته فعلا بودجه اش هم نیست

سه روز پیش هم رفتم رو چاهار پایه پله کانی فی تو اتاق خواب تا برای آقا(نیکان) دستکش زمستانی هاشو از طبقه بالای کمد دیواری بردارم که پله سُرخورد منم باهاش اومدم پایین و الحمدلله دست و پام  و اینا نشکست ولی به شدت کتف چپ و بازوی چپ و پشت بازو کبود شده (حدودا سی سانت) و خیلی خیلی طرف چپ درد می کنه
 نق و نوق فعلا کافیه .اگه وقت داشتم دوباره میام

بعدا نوشت:آقا معلم مهربون نیکان اینا بازم تکلیف داده انجام بدن سه شنبه به امید خدا دیگه برن مدرسه و ببرند

فردای اردوی تهران نیکانم سرماخورده

اردوی یک روزه ی تهران

روزهای نسبتا پاییزی

هم ,رو ,نیکان ,خیلی ,کنه ,انجام ,رو انجام ,می کنه ,تی وی ,تکالیفش رو ,و خیلی

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

صدای آب CartoonLand Wiki وبلاگ نمایندگی شیخ بهایی همسفران keltiperca عطر خودم وبسایت رسمی وحید هاشمی ه ی چ همدانی ،نون.شین گروه هنری صحرا روشن catacentde سها فان نت