ماکارونی با سالاد
استانبولی با همه چی (انواع ترشی سالاد.)
کتلت و شامی با خیارشور
قورمه سبزی با پیاز (خنده ام نداره با هیچی تعویض نمی شه)
کوبزی با سبزی (اینم مایه خنده سعید اما من دوست دارم)
ماهی با سیر ترشی
فسنجون با زیتون پرورده
قیمه با ترشی لیته
حلیم با شکر(صبحانه هر جمعه مون و هربار دقیقا هربار سعید می گه حلیم توش نمک داره چه جوری توش شکر می ریزی تو!!باباجون دوست دارم خب !!!)
الویه با گوجه و خیارشور و نوشابه
کباب با ریحون و فلفل تند
عدس پلو با ماست خیارنعناع یا ماست کشمش گردو
لوبیا پلوبا ماست یا ترشی
املت با پیاز و سیر
حالا تی تی:
اول بگم بسیار بدادا و بدغذا هستم و دستپختم هم با این حال تعریفی نداره(کلا خیلی مزخرفم)
آبگوشت با سبزی خوردن و اگه نبود پیاز
ماکارونی مخصوصا ته دیگش سب زمینی طلاییش با سالاد گوجه خیار کاهو بدون سس که چاق نشم و سس برای بیماریم ضرر داره وگرنه عاشق سالادشم با سس فراوان
استانبولی با ته دیگ برنج رو به طلایی با پیاز
کتلت و شامی با سبزی خوردن
قرمه سبزی با خودش
کوبزی هم با ماست و خیار
خیارشور اصلا نمی خورم(مگر کم باشه تو الویه یا سالادماکارونی ،خیلی کم باشه)
ترشی اصلا لب نمی زنم
سیر و سیرترشی و اینا با حفظ فاصله ی اجتماعی و زدن ماسک و ترجیحا فرار از محل وجود سیر و مخلفاتشماهی که با برنج سرو بشه ،دیگه غیر از ته دیگه برنج چیزی لازم نداره
خدائیش به اذعان همه فسنجون هام حرف نداره
قیمه هم با سبزی خوردن
کلا زیاد قیمه ای نیستم ولی نیکان عاشق قیمه است
حلیم رو تعجب می کنم بعضی ها بدون شکر می خورن؟؟؟؟
الویه دوست دارم نمی خورم چون چاق می کنه،همچنین نوشابه
کباب با ریحون حتی گوجه هم نمی خوام فلفل هم نمی خوام
عدس پلو با ماست و خیار اگه نعناع پونه هم توش بزم که دیگه مه،کیشمیش پلویی ابدا ولی نیکان عاشقشه
لوبیا پلو هم دوست دارم با همون ماست و خیار
املت هروقت نمی دونم چی بپزم
شیوید باقالی پلو با گوشت چرخ کرده که بو و عطرش نیکان رو دیوانه می کنه
درکل تو بیشتر موارد زعفران می زنم چون همچین زنیتی ندارم کدبانوگری ندارم اقلا زعفرون یه بو بَرَنگی به غذاهام میده
پیتزا و لازانیاهام رو هم بچه ام دوست داره
درکل الان مغزم درست کار نمی کنه چون سردرد شدید دارم ،صبح تو اداره به آینه نگاه کردم دیدم واااای ابروهام چه سریع رشد کردند و چه افتضاح،تا نیکان خواب بود ابروهام تمیز کردم و یه کرم هم که سفید کنندگی نداره فقط پوست رو یک دست می کنه زدم و الان احساس سیندرلا بودن می کنم که چند روزه زن باباش باعث شده سردردهای شدید بگیره و دارو به خوردش میده تا هی چاق چاق تر بشه که لنگه کفشی که باهاش با شاهزاده رقصیده بود به پاش نره و آناستازیا رو بده به پسر پادشاه خاک تو سر زن باباش،حق منو داره می خوره
بعدا نوشت:
راستی همه تون دعوتید به این چالش عشقای من ،خواهرای من ،برادرای من ،همه و همه مخصوصا شما
و یه مطلب دیگه این که من در اثر مصرف داروهای بیماری زمینه ای خودایمنی که دارم چشاییم رو 100 درصد از دست داده بودم و 8 ماه هیچی نمی تونستم بخورم و 47 کیلو شده بودم پارسال این موقع (چشاییم شرع کرد به برگشتن)و کم کم چشاییم برگشت البته الن 50درصدش برگشته کلا وگرنه با این حجم از دارو که مصرف می کنم قطعا گامبالوتر می بودم چون همشون اشتهاآورند وگرنه من ژنتیکم لاغره یعنی خیلی لاغره تو سالگی 49 کیلو بودم تو 45 سالگی 47 کیلو(از دست دادن چشایی) و الان که 46 سالمه 60 کیلو لامصب با قد حدود 162 یا 163 به روایتی
بویایی هم از اول خیلی نداشتم فقط بوی شیرینی رو خیلی خوب حس می کردم و بوی آش رشته و البته بوی نان داغ کباب داغ ها رو وای وای وااااااای
درباره این سایت