دوباره دیروز و امروز هوای شهر ما از لحاظ آلودگی در وضعیت هشدار بود و مدارس رو تعطیل کردند و نیکانم پیش خودمه .البته این بار قبل از اینکه بدونیم مدارس تعطیلند نیکان تمام تکالیفش رو انجام داده بود .
دیروز اولین جلسه ی آموزش گیتارش بود و استادش خواست تا من هم تو کلاس باشم و خدائیش به نظرم میاد سخت باشه.وقتی رفتیم خونه دیگه شام درست کردم و نیکان رو وادار کردم تا تکالیفش رو انجام بده ،اما بعد از فوتبال پرسپولیس با نمی دونم کدوم تیم بود،گمونم سایپا بود و پرسپولیس اما دوتا زد و بچه ام خیلی خوشحال شد.خلاصه به هر زحمتی بود هم شامش رو دادم هم تکالیفش رو با بداخلاقی تمام انجام داد.
شب هم بارسلونا بازی داشت و آقانیکان اون رو هم دید که گمونم نتیجه 2-2 شد
استاد گیتار گفته هر روز باید یک ساعت تمرین کنه اما من چشمم آب نمی خوره نیکان یک ساعت از تی وی و شبکه ی ورزش دست برداره .
دیشب دوباره خواهرم برای تنگی نفسش بستری شد .
امروز نیکان تا حدود ده و اینا خواب بود اداره و از وقتی بیدار شده داره بازی می کنه.خانم کتاب فروش اومد سازمان و برای نیکان یه کتاب تست هوش خریدم و بعد رفته بود طبقه ی بابای نیکان و بابای نیکان زنگ زد که چی بخرم ؟من گفتم ما تست هوش خریدیم ولی نیکان سفارش داد یه کتاب رنگ آمیزی و زبان براش بخره
الان هم ناهارش رو نصفه خورد اما خسته شدم و بقیه ی ناهارش رو خودم خوردم.نوش جونم هم باشه
والابس که اذیت می کنه تو خوردن غذاش
عصر هم می برمش بدمینتون.چه کنم .بچه ست دیگه باید بچگی کنه و بازی اما با زندگی های حالا و وضع اقتصادی و اینا یه بچه کافیه و تک فرزندها و حتی دوتا فرزندها خیلی تنها هستند اونم تو آپارتمان .بهتره خستگی رو به جون بخرم و ببرمش محیط سالن ورزشی و کمی بهش خوش بگذره و با همسن و سال های خودش بازی کنه
رو ,هم ,نیکان ,کنه ,ی ,بازی ,بود و ,تکالیفش رو ,ناهارش رو ,تست هوش ,یه کتاب
درباره این سایت