و نسیم پاییزی خنکی وزید و بر گونه ها و رخسار باغ زندگی ما، شبنمی از اشک ماه چکید و طیبه خوشبخت ترین زن دنیا شد و سجاده اش را رو به سوی پروردگار معجزه گر باز نمود و گلی از گلهای بهشت،صبح روز دوازهم آبان ماه ۱۳۹۰ فضای جهان را با آمدنش معطر کرد.
فردا صبح آسمان مهربان تر شد و آفتاب پاییز بیشتر و مطبوع تر و گرم تر تابید
نیکان قشنگ ترینم ،آسمان در چشمان درشت و گیرای توست ، زیبا و وسیع و نجیب
قدر تو را می دانم، خدا می داند که می دانم و تو هم به این مساله پی بردی.
برای داشتنت بارها پای دلم خراش برداشت و چیزی نمانده بود که شیشه ی صبرم، ترک بردارد و یا بشکند اما تو بالاخره در بهترین زمان ممکن آمدی و خانه ی دلمان را چراغانی کردی .حالا دیگر من نیز دنیا را خیلی دوست می دارم چون تو در آن هستی
خدای من زیبای مطلق است،قادر و توانمند مطلق است و عادل ترین خدایی که می توانست باشد .خدایی که در بهترین زمان و روز و حال ، نفیس ترین خلقت خود را به ما عنایت کرد.شکر لله، شکرا لله ،شکرا لله
درباره این سایت